❞ كتاب الصحابة ❝  ⏤ عبدالله موحد

❞ كتاب الصحابة ❝ ⏤ عبدالله موحد



وي أبو جندل ابن سهيل بن عمرو بن عبد شمس بن عبد ود بن نصر بن حسل بن
عامر بن لؤي بن غالب بن فهر عامري قرشي است. نام وي عاص و گفته شده عبداالله
ميباشد.
فضيلت وي:
ايشان از نخستين كساني است كه در مكه به اسلام گرويد و در اين راه آزار و
اذيتهاي فراواني ديد. او فرزند سهيل بن عمرو از سران قريش است. پدرش پس از آنكه
وي اسلام آورد او را در غل و زنجير كرد و از هجرت او جلوگيري نمود.
داستان فرار أبو جندل و نجات وي:
در صحيح بخاري داستان وي در صلح حديبيه از طريق معمر از زهري از عروه از
مسور بن مخرمه و مروان بن حكم روايت شده است. در اينجا اين داستان زيبا را از
صحيح بخاري و ديگر منابع حديثي ذكر خواهيم كرد.
پس از آنكه پيامبر خداص و سهيل بن عمرو كه نمايندگي قريش را بر عهده داشت
متن صلح را نوشتند به ناگاه فرزند سهيل كه توانسته بود فرار كند در حالي كه غل و
زنجير را با خود ميكشيد به آنجا رسيد. سهيل تا فرزند خود را ديد برخواست و بر
صورت او سيلي نواخت و به رسول خدا گفت: اي محمد پس از آنكه به توافق رسيديم
او به اينجا آمده است! رسول خداص از سهيل خواست او را به آنها ببخشد و از
برگرداندن او صرف نظر كند اما سهيل نپذيرفت.
يكي از بندهاي صلح ميان رسول خداص و مشركان به اين مضمون بود كه در
صورت فرار كسي از مسلمانان مكه به سوي مدينه بايد وي به مشركان تحويل داده شود

4 صحابه
اما اگر كسي از مسلمانان مرتد ميشد و به مكه ميگريخت مشركان وي را به مسلمانان
تحويل ندهند.
بر اين اساس رسول خداص أبوجندل را به مشركان تحويل داد. ابوجندل كه تازه از
بند رهيده بود در حالي كه توسط سهيل برده ميشد فرياد ميزد: «اي مسلمانان! آيا مرا به
مشركان پس ميدهيد تا مرا در دينم به فتنه بيندازند؟» و گفت: «آيا نميبينيد از دست آنان
چه كشيدهام؟» او بسيار شكنجه شده بود.
مسلمانان كه پيش از قضيهي حديبيه انتظار عمره را داشتند و با قبول اين صلح، تا يك
سال ديگر از آن محروم شده بودند با ديدن اين جريان بسيار غمگين شدند. رسول
خداص خطاب به ابوجندل فرمود: «اي اباجندل صبر پيشه كن و اميد پاداش آن را داشته
باش كه خداوند براي تو و مستضعفاني كه با تو هستند فرج و راه برون رفتي قرار خواهد
داد. ما با آنها پيمان صلح بستهايم و به آنان عهد خدايي دادهايم و آنان به ما عهد دادهاند
و ما به آنان خيانت نميكنيم».
پس از آن يكي از مسلمانان به نام ابوبصير از مكه گريخته و به مدينه آمد. رسول
خداص وي را نيز به دو تن از مشركان كه در پي او آمده بودند تحويل داد. اما ابوبصير
توانست آن دو را فريب دهد و يكي از آنها را به قتل برساند و بگريزد. وي سپس به
منطقهاي در ساحل درياي سرخ گريخت و در آنجا پناه گرفت. ابوجندل نيز توانست
باري ديگر از مكه بگريزد و به ابو بصير ملحق شود. كم كم تعداد زيادي از مسلمانان كه
از مكه گريخته بودند به علاوهي مسلماناني از قبايل غفار و اسلم و جهينه به آنها ملحق
شدند. آنها كه به هشتصد تن رسيده بودند كاروانهاي قريش را كه از شام برميگشتنتد
مورد حمله قرار ميدادند تا جايي كه قريش به تنگ آمد و از رسول خداص خواهش
كردند كه آنان را به مدينه فراخواند! اينچنين بود كه ابوجندل و ديگر مهاجران به مدينه
رفتند و خداوند همانگونه كه پيامبرص گفته بود براي آن مستضعفان راه چارهاي قرار
داد.

صحابه 5
وفات وي:
أبوجندل در روز يمامه در حالي كه 83 سال سن داشت به شهادت رسيد. اما بر
اساس روايت ذهبي وي به سال 18 هجري در طاعون عمواس در اردن وفات يافته است.
.()













درباره زندگی صحابه می باشد .
عبدالله موحد -
❰ له مجموعة من الإنجازات والمؤلفات أبرزها ❞ علما صالحان و انديشمندان ❝ ❞ قهرمانان اسلام ❝ ❞ تابعین ❝ ❞ الصحابة ❝ ❱
من كتب إسلامية بلغات أخرى - مكتبة كتب إسلامية.

نبذة عن الكتاب:
الصحابة



وي أبو جندل ابن سهيل بن عمرو بن عبد شمس بن عبد ود بن نصر بن حسل بن
عامر بن لؤي بن غالب بن فهر عامري قرشي است. نام وي عاص و گفته شده عبداالله
ميباشد.
فضيلت وي:
ايشان از نخستين كساني است كه در مكه به اسلام گرويد و در اين راه آزار و
اذيتهاي فراواني ديد. او فرزند سهيل بن عمرو از سران قريش است. پدرش پس از آنكه
وي اسلام آورد او را در غل و زنجير كرد و از هجرت او جلوگيري نمود.
داستان فرار أبو جندل و نجات وي:
در صحيح بخاري داستان وي در صلح حديبيه از طريق معمر از زهري از عروه از
مسور بن مخرمه و مروان بن حكم روايت شده است. در اينجا اين داستان زيبا را از
صحيح بخاري و ديگر منابع حديثي ذكر خواهيم كرد.
پس از آنكه پيامبر خداص و سهيل بن عمرو كه نمايندگي قريش را بر عهده داشت
متن صلح را نوشتند به ناگاه فرزند سهيل كه توانسته بود فرار كند در حالي كه غل و
زنجير را با خود ميكشيد به آنجا رسيد. سهيل تا فرزند خود را ديد برخواست و بر
صورت او سيلي نواخت و به رسول خدا گفت: اي محمد پس از آنكه به توافق رسيديم
او به اينجا آمده است! رسول خداص از سهيل خواست او را به آنها ببخشد و از
برگرداندن او صرف نظر كند اما سهيل نپذيرفت.
يكي از بندهاي صلح ميان رسول خداص و مشركان به اين مضمون بود كه در
صورت فرار كسي از مسلمانان مكه به سوي مدينه بايد وي به مشركان تحويل داده شود

4 صحابه
اما اگر كسي از مسلمانان مرتد ميشد و به مكه ميگريخت مشركان وي را به مسلمانان
تحويل ندهند.
بر اين اساس رسول خداص أبوجندل را به مشركان تحويل داد. ابوجندل كه تازه از
بند رهيده بود در حالي كه توسط سهيل برده ميشد فرياد ميزد: «اي مسلمانان! آيا مرا به
مشركان پس ميدهيد تا مرا در دينم به فتنه بيندازند؟» و گفت: «آيا نميبينيد از دست آنان
چه كشيدهام؟» او بسيار شكنجه شده بود.
مسلمانان كه پيش از قضيهي حديبيه انتظار عمره را داشتند و با قبول اين صلح، تا يك
سال ديگر از آن محروم شده بودند با ديدن اين جريان بسيار غمگين شدند. رسول
خداص خطاب به ابوجندل فرمود: «اي اباجندل صبر پيشه كن و اميد پاداش آن را داشته
باش كه خداوند براي تو و مستضعفاني كه با تو هستند فرج و راه برون رفتي قرار خواهد
داد. ما با آنها پيمان صلح بستهايم و به آنان عهد خدايي دادهايم و آنان به ما عهد دادهاند
و ما به آنان خيانت نميكنيم».
پس از آن يكي از مسلمانان به نام ابوبصير از مكه گريخته و به مدينه آمد. رسول
خداص وي را نيز به دو تن از مشركان كه در پي او آمده بودند تحويل داد. اما ابوبصير
توانست آن دو را فريب دهد و يكي از آنها را به قتل برساند و بگريزد. وي سپس به
منطقهاي در ساحل درياي سرخ گريخت و در آنجا پناه گرفت. ابوجندل نيز توانست
باري ديگر از مكه بگريزد و به ابو بصير ملحق شود. كم كم تعداد زيادي از مسلمانان كه
از مكه گريخته بودند به علاوهي مسلماناني از قبايل غفار و اسلم و جهينه به آنها ملحق
شدند. آنها كه به هشتصد تن رسيده بودند كاروانهاي قريش را كه از شام برميگشتنتد
مورد حمله قرار ميدادند تا جايي كه قريش به تنگ آمد و از رسول خداص خواهش
كردند كه آنان را به مدينه فراخواند! اينچنين بود كه ابوجندل و ديگر مهاجران به مدينه
رفتند و خداوند همانگونه كه پيامبرص گفته بود براي آن مستضعفان راه چارهاي قرار
داد.

صحابه 5
وفات وي:
أبوجندل در روز يمامه در حالي كه 83 سال سن داشت به شهادت رسيد. اما بر
اساس روايت ذهبي وي به سال 18 هجري در طاعون عمواس در اردن وفات يافته است.
.()













درباره زندگی صحابه می باشد . .
المزيد..

تعليقات القرّاء:

ابوجندل بن سهيل بن عمروب ................................ ...........................................3
فضيلت وي: .......................................................................................................3
داستان فرار أبو جندل و نجات وي: ..............................................................3
وفات وي:..........................................................................................................5
حباب بن منذر....................................... ................................ ................................ 6
فضائل وي: ........................................................................................................6
راي و تدبير وي: ................................................................................................6
شجاعت وي: .....................................................................................................7
نظر وي در سقيفه بني ساعده: ............................................................................7
وفات وي:..........................................................................................................8
سعيد بن زيد، صحابي مستجاب الدعوه ................................ ...............................9
احاديث سعيد بن زيد: .......................................................................................9
يكي از بهشتيان: .............................................................................................. 10
زيد بن عمرو بن نفيل، پدر سعيد:................................................................... 10
منزلت سعيد بن زيد:....................................................................................... 12
سعيد بن زيد و شوراي انتخاب خليفه: ........................................................... 13
وفات سعيد ................................................................................................:13

2 صحابه
صفيه دختر عبدالمطلبلبانوي شجاع ................................ ........................14
اسلام وي: ....................................................................................................... 14
جايگاه وي نزد رسول خدا: ............................................................................ 14
اخلاق و منش وي: ......................................................................................... 15
نقش وي در غزوهي خندق: ............................................................................ 15
وفات: ............................................................................................................. 16
عبداالله بن قيس العامري معروف به ابن ام مكتوم .............................................17
عبداالله فرزند عبداالله بن ابي سلول ................................ .......................................19
مصعب بن عمير، سفير اسلام و دعوتگر پيامبر ................................................21
جوان ناز پرورده قريش: .................................................................................. 21
اسلام مصعب و تحمل سختيها: .................................................................... 21
سفير اسلام و دعوتگر پيامبر در مدينه: ............................................................ 22
شهادت مصعب بن عمير: ................................................................................ 24
مصعب، نمونه دعوتگر فداكار و خستگي ناپذير: ............................................ 24
منابع ................................ ................................ ................................ ........................26

 


وي أبو جندل ابن سهيل بن عمرو بن عبد شمس بن عبد ود بن نصر بن حسل بن
عامر بن لؤي بن غالب بن فهر عامري قرشي است. نام وي عاص و گفته شده عبداالله
ميباشد.
فضيلت وي:
ايشان از نخستين كساني است كه در مكه به اسلام گرويد و در اين راه آزار و
اذيتهاي فراواني ديد. او فرزند سهيل بن عمرو از سران قريش است. پدرش پس از آنكه
وي اسلام آورد او را در غل و زنجير كرد و از هجرت او جلوگيري نمود.
داستان فرار أبو جندل و نجات وي:
در صحيح بخاري داستان وي در صلح حديبيه از طريق معمر از زهري از عروه از
مسور بن مخرمه و مروان بن حكم روايت شده است. در اينجا اين داستان زيبا را از
صحيح بخاري و ديگر منابع حديثي ذكر خواهيم كرد.
پس از آنكه پيامبر خداص و سهيل بن عمرو كه نمايندگي قريش را بر عهده داشت
متن صلح را نوشتند به ناگاه فرزند سهيل كه توانسته بود فرار كند در حالي كه غل و
زنجير را با خود ميكشيد به آنجا رسيد. سهيل تا فرزند خود را ديد برخواست و بر
صورت او سيلي نواخت و به رسول خدا گفت: اي محمد پس از آنكه به توافق رسيديم
او به اينجا آمده است! رسول خداص از سهيل خواست او را به آنها ببخشد و از
برگرداندن او صرف نظر كند اما سهيل نپذيرفت.
يكي از بندهاي صلح ميان رسول خداص و مشركان به اين مضمون بود كه در
صورت فرار كسي از مسلمانان مكه به سوي مدينه بايد وي به مشركان تحويل داده شود

4 صحابه
اما اگر كسي از مسلمانان مرتد ميشد و به مكه ميگريخت مشركان وي را به مسلمانان
تحويل ندهند.
بر اين اساس رسول خداص أبوجندل را به مشركان تحويل داد. ابوجندل كه تازه از
بند رهيده بود در حالي كه توسط سهيل برده ميشد فرياد ميزد: «اي مسلمانان! آيا مرا به
مشركان پس ميدهيد تا مرا در دينم به فتنه بيندازند؟» و گفت: «آيا نميبينيد از دست آنان
چه كشيدهام؟» او بسيار شكنجه شده بود.
مسلمانان كه پيش از قضيهي حديبيه انتظار عمره را داشتند و با قبول اين صلح، تا يك
سال ديگر از آن محروم شده بودند با ديدن اين جريان بسيار غمگين شدند. رسول
خداص خطاب به ابوجندل فرمود: «اي اباجندل صبر پيشه كن و اميد پاداش آن را داشته
باش كه خداوند براي تو و مستضعفاني كه با تو هستند فرج و راه برون رفتي قرار خواهد
داد. ما با آنها پيمان صلح بستهايم و به آنان عهد خدايي دادهايم و آنان به ما عهد دادهاند
و ما به آنان خيانت نميكنيم».
پس از آن يكي از مسلمانان به نام ابوبصير از مكه گريخته و به مدينه آمد. رسول
خداص وي را نيز به دو تن از مشركان كه در پي او آمده بودند تحويل داد. اما ابوبصير
توانست آن دو را فريب دهد و يكي از آنها را به قتل برساند و بگريزد. وي سپس به
منطقهاي در ساحل درياي سرخ گريخت و در آنجا پناه گرفت. ابوجندل نيز توانست
باري ديگر از مكه بگريزد و به ابو بصير ملحق شود. كم كم تعداد زيادي از مسلمانان كه
از مكه گريخته بودند به علاوهي مسلماناني از قبايل غفار و اسلم و جهينه به آنها ملحق
شدند. آنها كه به هشتصد تن رسيده بودند كاروانهاي قريش را كه از شام برميگشتنتد
مورد حمله قرار ميدادند تا جايي كه قريش به تنگ آمد و از رسول خداص خواهش
كردند كه آنان را به مدينه فراخواند! اينچنين بود كه ابوجندل و ديگر مهاجران به مدينه
رفتند و خداوند همانگونه كه پيامبرص گفته بود براي آن مستضعفان راه چارهاي قرار
داد.

صحابه 5
وفات وي:
أبوجندل در روز يمامه در حالي كه 83 سال سن داشت به شهادت رسيد. اما بر
اساس روايت ذهبي وي به سال 18 هجري در طاعون عمواس در اردن وفات يافته است.
.()

 

 

 

 

 

 

 درباره زندگی صحابه می باشد .



حجم الكتاب عند التحميل : 338.4 كيلوبايت .
نوع الكتاب : pdf.
عداد القراءة: عدد قراءة الصحابة

اذا اعجبك الكتاب فضلاً اضغط على أعجبني
و يمكنك تحميله من هنا:

تحميل الصحابة
شكرًا لمساهمتكم

شكراً لمساهمتكم معنا في الإرتقاء بمستوى المكتبة ، يمكنكم االتبليغ عن اخطاء او سوء اختيار للكتب وتصنيفها ومحتواها ، أو كتاب يُمنع نشره ، او محمي بحقوق طبع ونشر ، فضلاً قم بالتبليغ عن الكتاب المُخالف:

برنامج تشغيل ملفات pdfقبل تحميل الكتاب ..
يجب ان يتوفر لديكم برنامج تشغيل وقراءة ملفات pdf
يمكن تحميلة من هنا 'http://get.adobe.com/reader/'

المؤلف:
عبدالله موحد - Abdullah Movahed

كتب عبدالله موحد ❰ له مجموعة من الإنجازات والمؤلفات أبرزها ❞ علما صالحان و انديشمندان ❝ ❞ قهرمانان اسلام ❝ ❞ تابعین ❝ ❞ الصحابة ❝ ❱. المزيد..

كتب عبدالله موحد